عادات غذاخوردن چگونه شکل گرفته اند؟

عادات غذا خوردن طی چهار تحلیل خیلی ساده شکل گرفته اند: مدل سازی، تکرار، تقویت و ارتباط. ما گاهی اوقات رفتاری را به دلیل اینکه بقیه مردم انجام می دهند انجام می دهیم. زمانی که یک رفتار را تکرار می کنیم به صورت یک الگو در می آید، سپس اگر توسط چیزی مثبت تقویت شده باشد تبدیل به عادت می شود مانند اینکه آن را دوست داریم، یا شخص دیگری دوست دارد آن را انجام دهیم و از این طریق حس خوبی پیدا می کنیم. این حتی برای عادات بد نیز درست و صحیح است همانطور که این عوامل باعث نوعی احساس خوب در ما می شود. یک عادت تبدیل به عادتی پایدار می شود اگر این عادت با چیزی در محیط اطراف ما یا خلق و خوی ما در ارتباط باشد. برای مثال، صبحانه بخورید. بسیاری از مردم صبحانه را دوست ندارند چون سر صبح خیلی خسته اند، یا می گویند "حالم را بد میکند" یا "من کلا صبح نمی توانم چیزی بخورم". این بدان علت است که رفتار عادی آنان غذا نخوردن است و اولین اقدام در صبح به عنوان غذا خوردن برای آنان احساسی عجیب دارد. اما بعد از آن اگر کسی در جلوی آنها صبحانه بخورد و اگر عواملی بتواند آنها را به خوردن صبحانه برای چند هفته ترغیب کند، یک الگوی جدید به زودی شکل خواهد گرفت (تکرار). آنها به مرور که احساس بهتری را تجربه کردند صبحانه را بیشتر دوست خواهند داشت و هر روز صبح چند دقیقه با آرامش صبحانه می خورند (تقویت)، و این رفتار جدید به وسیله دیدن یخچال، بو کردن نان تست شخص دیگری در خانه یا چیزی ساده مثل بیرون آمدن از تخت، تحریک می شود (ارتباط). بعد از آن نخوردن صبحانه برای آنها حس بدی خواهد داشت زیرا که عادت عادی جدیدشان شکل گرفته است.

این عادات از سنین پایین شکل گرفته اند و در زندگی روزمره مان و چیزهایی که راجب خودمان می گوییم تثبیت شده اند که نیاز به تلاش و فکر خیلی کمی دارند ولی تلاش زیادی برای تغییر آنها لازم است.