دوست داری رژیم بگیری ؟
رفتار ها و عادات غذایی
رفتارهای غذایی و در واقع عادات انسان در رابطه با چگونگی مصرف مواد غذایی، در طول سال های اول زندگی تکامل می یابد. کودکان از طریق تجربیات مستقیم و با مشاهده رفتارهای غذایی دیگران یاد می گیرند که چه وقت و چه مقدار غذا بخورند. با توجه به شیوع روزافزون اضافه وزن و چاقی در آمریکای شمالی در بین تمام گروه های سنی، از جمله کودکان بسیار خردسال، درک عواملی که رفتارهای غذایی را در دوران کودکی تحت تأثیر قرار می دهند، برای بهبود الگوهای رژیم غذایی و وضعیت سلامتی این گروه سنی مورد نیاز است. در ادامه، ما به بررسی عادات و عادات غذایی از جمله انتخاب غذا، ترجیحات غذایی و همچنین تنظیم میزان مصرف غذا در کودکان خردسال می پردازیم. اگرچه طیف وسیعی از عوامل محیطی ممکن است مستقیماً در ایجاد رفتارهای غذایی کودک تأثیر بگذارد، اما تمرکز اصلی این بررسی بر روی روش هایی است که بر محیط غذایی و رفتارهای غذایی کودکان تأثیر می گذارند.
رژیم های غذایی کودکان
در طول تاریخ بشر، سوتغذیه و کمبود مواد غذایی تهدیدهای عمده ای برای بقای کودکان محسوب می شده است و شیوه های تغذیه والدین همواره بر اساس جلوگیری از این تهدید ها شکل می گیرد که شامل رفتارهایی مانند تأمین غذاهای خوش طعم و تشویق کودکان به مصرف این مواد غذایی است. البته قابل توجه است که در بسیاری از مناطق معضل کمبود غذا و سوتغذیه به مصرف بیش از حد مواد غذایی و پرخوری تغییر یافته و در بیشتر فرهنگ ها همچنان ادامه دارد و تبدیل به یک تهدید جدید می شود.
شکل گیری عادات غذایی در اوایل زندگی
اولین سال زندگی دوره ای سریع برای رشد جسمی، اجتماعی و عاطفی است که در طی آن الگوی مصرف مواد غذایی نیز شکل می گیرد. در طول سال اول، نوزادان از مصرف یک ماده غذایی (به عنوان مثال، شیر مادر یا شیر خشک) به مصرف غذاهای متنوع تر از رژیم غذایی بزرگسالان سوق می یابند. در این دوران نوزاد از طریق تجربه مستقیم و همچنین مشاهده رفتارهای غذایی دیگران در مورد غذا اطلاعاتی کسب می کند.
داده ها نشان می دهد که شیردهی و الگوهای غذایی والدین در سال های اول زندگی کودک نوپا نقش مهمی در ایجاد رفتارهای غذایی طولانی مدت دارند. کودکانی که از شیر مادر تغذیه نمی کنند، هنگام رشد و تکاملشان بیش از دیگران از رفتارهای غذایی والدین خود، تأثیر می پذیرند. شیردهی به عنوان تغذیه مطلوب در ماه اول زندگی توصیه می شود و یک دلیل عمده ی آن این است که شواهد زیادی وجود دارد که ثابت می کند شیردهی تأثیر مثبتی در رشد نوزاد و رفتارهای غذایی کودک در آینده دارد. شیردهی در ایجاد پاسخ کودک به علائم گرسنگی و احساس سیری نقش داشته و ممکن است باعث رشد توانایی های خودتنظیمی در هنگام تغذیه شود. نوزادان با اولویت درک طعم شیرینی و شوری متولد می شوند، بنابراین غذاهای شیرین و شور در مقایسه با غذاهای با طعم تلخ، مانند برخی از سبزیجات، احتمال پذیرش بیشتر آنها را دارند. اما به مرور زمان، نوزاد می تواند از طریق مصرف مکرر انواع مواد غذایی، تنوع بیشتری از طعم ها و غذاها را تجربه کرده، آن ها را بپذیرد و به آن ها عادت کند. از دیگر تأثیرات مثبتی که تغذیه با شیر مادر در آینده غذایی کودک به جا می گذارد، این است که بدن کودک شما در حین تغذیه با شیر مادر به طور ناخودآگاه به مواد غذایی که مادر در رژیم غذایی خود دریافت می کند عادت کرده و در آینده در ترک شیر مادر و پذیرش جایگزین های غذایی دیگر موفق تر است.
عادات غذایی والدین
والدین از طرق مختلف رفتارهای غذایی کودکان را تحت تأثیر قرار می دهند. والدین به طور فعالانه مواد غذایی را برای خانواده انتخاب کرده و به عنوان الگویی برای انتخاب رژیم غذایی عمل می کنند و از روش های تغذیه برای تقویت رشد الگوها و رفتارهای غذایی مدنظرشان، استفاده می کنند. شیوه های فرزند پروری نیز تحت تأثیر ویژگی های کودک، از جمله سن، جنس، وضعیت وزن و عادات غذایی قرار دارد. بنابراین، والدین و کودک بر رفتار غذایی یکدیگر تأثیر می گذارند و واکنش نشان می دهند. علاوه بر این، روش های تغذیه ای والدین اغلب در جهت سلامتی و رشد فرزندانشان برنامه ریزی می شود و همانطور که گفته شد، کمبود غذا در طول تاریخ عمده ترین تهدید برای سلامت و رشد کودکان بوده و شیوه های سنتی تغذیه نیز بر این اساس توسعه یافته اند. در این زمینه، بسیاری از جوامع، نوزادانی با جثه بزرگتر را سالم و نشانه موفقیت در تربیت می دانند. بنابراین، استراتژی های تغذیه در این جوامع برای افزایش مصرف کودکان، کاهش پریشانی و افزایش وزن طراحی شده اند. با این حال، هنگامی که این استراتژی ها در محیط هایی با مقدار بیش از حد مواد غذایی ادامه پیدا می کنند، تمایل به ایجاد رژیم های غذایی ناسالم، افزایش وزن سریع و چاقی را ایجاد می کنند. هم چنین در انتخاب مواد غذایی کودکان توسط والدین، ذهنیت نادرست ولی نسبتا رایج"بزرگتر بهتر است" وجود دارد که ممکن است بر اندازه، وزن و تراکم انرژی مواد غذایی انتخابی برای کودکان تأثیر بگذارد که هر یک ممکن است بر رفتارهای غذایی کودکان در آینده اثر گذاشته و باعث ایجاد عادات پرخوری و افزایش وزن منفی در کودکان شود. چند مطالعه که تأثیر افزایش اندازه و حجم غذای مصرفی را بر رفتارهای غذایی کودکان بررسی کرده اند نشان می دهد که افزایش حجم وعده های غذایی کودکان با افزایش مصرف انرژی و وزن آن ها همراه است.
کودکان همچنین با مشاهده رفتارهای غذایی دیگران الگوبرداری می کنند. به عنوان مثال، تحقیقات نشان می دهد که مصرف میوه، سبزیجات و شیر در کودکان پس از مشاهده بزرگسالان در حال مصرف این مواد غذایی افزایش می یابد. هنگامی که کودکان رفتار غذایی همسالان خود را نیز مشاهده کردند، تأثیر آن به گونه ای بود که انتخاب و مصرف سبزیجات افزایش یافت. بنابراین تغییر سبک زندگی اجتماعی و تصحیح عادات غذایی به طور جمعی تأثیر گذارتر از تشویق زبانی کودکان به مصرف مواد غذایی مناسب است. والدینی که نگران رژیم غذایی کودک خود هستند ممکن است سعی کنند میزان و مقدار غذایی را محدود کنند، کودک را تحت فشار قرار دهند تا رژیم غذایی سالم تری داشته باشد یا به خاطر مصرف مواد غذایی سالم به کودک پاداش دهند، این کارها ممکن است منجر به عواقب ناخواسته شود. محدودیت بیش از حد کودکان در دسترسی و مصرف مواد غذایی خوش طعم و اشتها برانگیز می تواند موجب افزایش علاقه و مصرف بیش از حد آن دسته از مواد غذایی منع شده شود. در واقع تحقیقات نشان می دهد که تشویق یا فشار به کودکان برای مصرف بیشتر میوه ها و سبزیجات با مصرف کمتر میوه و سبزیجات و مصرف بیشتر چربی در رژیم غذایی همراه است. علاوه بر این، استفاده از غذا به عنوان پاداش ممکن است اثرات منفی در پاداش دادن به کودکان داشته باشد. این یافته ها نشان می دهد که صرف نظر از منطق والدین برای کنترل رفتارهای غذایی کودک، کنترل بیش از حد ممکن است تأثیرات منفی بر عادات غذایی کودک و وضعیت او داشته باشد.
با توجه به سبک های تربیتی و به طبع غذایی والدین، یک سبک تغذیه ای مستبدانه که در آن تقاضای دسترسی و مصرف مواد غذایی از جانب کودکان زیاد است و پاسخگویی به نیازهای کودکان کم است، باعث پرخوری و اضافه وزن می شود. در مقابل، یک سبک معتبر تغذیه، با توجه به نشانه های احساس گرسنگی و سیر شدن و مصرف به موقع و صحیح مواد غذایی می تواند رفتارهای غذایی سالم را ارتقا دهد..
عادات غذایی کودکان خارج از خانه
درصد زیادی از مادران شاغل بوده و در نتیجه کودکان کم سن و سال به طور مرتب توسط شخص دیگری تغذیه می شوند. برنامه مراقبت از کودک باید مواد غذایی مناسبی را تأمین کند تا بتواند نیمی از دو سوم انرژی روزانه و مواد مغذی مورد نیاز کودکان را تأمین کند. با این حال، ارزیابی مراکز مراقبت از کودکان در ایالات متحده نشان می دهد که کودکان اغلب انرژی، آهن، روی و منیزیم کافی را از رژیم غذایی خود دریافت نمی کنند. این نتایج نشان دهنده ی نقش مراکز مراقبت از کودکان به عنوان مکانی برای کودکان به منظور یادگیری پذیرش و مصرف مواد غذایی سالم است. به همین ترتیب، محیط مدرسه همچنین می تواند به کودکان در مورد الگوهای رژیم غذایی و رفتارهای غذایی کمک کند. تقریباً 50٪ از کودکان مدرسه ای در ایالات متحده در برنامه ناهار مدرسه ملی(NSLP) شرکت می کنند که وعده های غذایی مطابق با دستورالعمل های رژیم غذایی برای آمریکایی ها است و از پروتئین، ویتامین A، ویتامین C، آهن، کلسیم و کالری کافی پیروی می کند. با این حال، گاهی مواد غذایی نامناسب ارائه شده در بوفه های مدارس می تواند بر ذائقه و عادات غذایی آن ها تأثیر منفی قابل توجهی داشته باشد.
تغییر عادات غذایی
همان طور که گفته شد علاوه بر والدین مدارس نیز نقش به سزایی در عادات غذایی کودکان داشته و سیاست های سازمان بهداشت و تغذیه ی هر کشور با برنامه ریزی های طولانی مدت و از طریق مدارس می تواند عادات غذایی ناسالم را در کودکان تغییر داده و باعث بهبود سبک زندگی آن ها شود. بسیاری از اقدامات فعلی بر بهبود کیفیت تغذیه ای و اندازه مواد غذایی و نوشیدنی موجود در مدارس متمرکز است. چندین بررسی اخیر از اثربخشی مداخلات تغذیه ای مبتنی بر مدارس نشان می دهد که در تغییر رفتار غذایی موفقیت حاصل شده است، اما موفقیت کمتری در تغییر شاخص چاقی حاصل شده است. لازم به ذکر است که اکثر این مداخلات فقط 3 تا 6 ماه طول کشید. چند مطالعه که داده های پیگیری طولانی مدت را گزارش می دهند نشان می دهد که تغییرات در عادات غذایی و وضعیت وزن در مدت زمان طولانی کمتر مشخص است. علاوه بر این، یک مطالعه بررسی اثربخشی برنامه های مدارس کانادایی نشان می دهد که میزان اضافه وزن به طور قابل توجهی در بین دانش آموزان شرکت کننده در پروژه مدارس ارتقا سلامت کمتر از دانش آموزان مدارس فاقد برنامه تغذیه است. با این حال، میزان اضافه وزن بین دانش آموزان تحصیل کننده در مدارس دارای برنامه های تغذیه ی سالم و دانش آموزان مدارس بدون برنامه تفاوت چندانی ندارند. بنابراین، برای بهبود اثربخشی مداخلات مدارس در تغییر عادات غذایی و کاهش شاخص اضافه وزن در بین کودکان، توجه و کار بیشتری لازم است.
پیشنهاداتی برای مداخلات تغذیه سالم
نتیجه گیری از چندین گزارش جامع با بررسی عوامل قابل تغییر در چاقی کودکان (از جمله رفتارهای غذایی) نشان می دهد که مداخله زودهنگام، یعنی قبل از تولد و اولین سالهای زندگی کودک، می تواند بهترین گزینه برای تقویت رفتارهای غذایی سالم در کودکان باشد. تجربیات غذایی و ترجیحات غذایی از نوزادی شروع می شود و با انتقال کودکان به غذاهای جامد، همچنان رشد می کند. در این مدت، تنظیمات غذایی کودکان نیز تحت تأثیر در دسترس بودن و آشنایی با غذاها و همچنین مدل سازی والدین است. بنابراین، اگر قرار است کودکان انتخاب غذاهای سالم را یاد بگیرند، به چشیدن، مصرف و عادت گام به گام، مثبت و مکرر احتیاج دارند.
در نتیجه، رفتارهای غذایی کودکان در معرض بسیاری از تأثیرات بیرونی از جمله خانواده ها، مدارس و اجتماعات است. در حال حاضر، بسیاری از این تأثیرات باعث ایجاد الگوهای غذایی می شوند که زمینه چاقی را فراهم می کنند. خوشبختانه، این تأثیرات همچنین می توانند در جهت ارتقا عادات غذایی سالم عمل کنند.